محل تبلیغات شما

رهایی گاه از چارچوبِ عرف و قانونِ صلب ناسازگار با شرایطمان  رَستن است، بی آنکه گر باشیم.

گاه رهایی، پرسیدن از عقیده و به چالش کشیدن آن است چرا که عقیده تقریبا همه چیز است آنچنانکه معتقد بودن و انسان مختار بودن دو مفهوم در هم ممزوج است.

گاه رهایی، در لحظه زاده شدن است گویی که ما پاک و بی گناه و بی لغزش دوباره پای به این جهان نهاده ایم و گذشته ما  تنها کتابی است که آن را خوانده ایم و تجربه ایست برای آینده.

گاه رهایی بی توجهی (علی رغم اهتمام کافی) به خواسته های دیگران در مقابل برآورده شدن خواسته های خویش است. خودخواهانه واقع گرایانه و منصفانه.

و گاه رهایی نخواستن است همانی که آن را قناعت نامیده اند و این قناعت آن است که مناعت را به دتبال خویش می کشد.

و در یک جمله، رهایی برطرف کردن موانعی است که نمی گذارند آنچه که می توانیم و می خواهیم بشویم، بشویم.

انسان رها انسانی است که هیچ انسانی برایش مهم تر از خودش نباشد[1]. چنین کسی برده کسی چون خودش نمی شود ، برای برطرف کردن نیازش تن و روانش را به پستی نمی دهد و نیازمند بودن را به پست بودن ترجیح می دهد. انسان رها نمی ترسد چون تا می تواند خود را بسته دست دیگران نمی کند. او نمی خواهد پس کسی نمی تواند در او محرومیت ایجاد کند.

تنها انسانی می تواند ادعای انسانیت بیشتری کند که رهاتر است.

رهایی یک ارزش و یک هدف بزرگ است.


[1] خودخواهانه بودن این گزاره در میزان صحت آن بی تاثیر است.

آدم های شبیه به خودمان

پول ما یا مرگ دیگری؟

رهایی به عنوان ارزش

نمی ,بی ,رهایی ,گاه ,تواند ,انسانی ,است که ,را به ,و بی ,می تواند ,است رهایی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پرسش مهر 20